نگارنگار، تا این لحظه: 20 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

نگار تمام زندگی من

دومین سفر نگار به سرزمین وحی

پارسال همین موقع یعنی اسفند 89 در تکاپوی رفتن به حج عمره بودیم . روز 18 اسفند پروازمون بود چه حال و هوایی داشتیم . حالی که با هیچ زبان یا نوشته ای نمیشه وصفش کرد فقط باید رفت و دید و حسش کرد. زمان تحویل سال 90 مصادف بود با اخرین شب اقامت ما در مکه مکرمه و ما در اون لحظه در بهترین جایی که شاید هرکسی آرزوشو داره بودیم بله ما اون شب در مسجدالحرام بودیم ما بعد از شام و البته انجام مستحبات شب تحویل سال راهی مسجدالحرام شدیم و به قسمت طبقه فوقانی حرم رفتیم . زمان تحویل سال ساعت دو و پنجاه دقیقه به وقت ایران بود که تا حدود ساعت 12 طبقه بالای حرم جای سوزن انداختن نبود. همه مشغول خواندن قرآن و نماز و دعا بودند لحظات بسیار روحانی و معنو...
13 اسفند 1390

خانه تکانی

بهاره از خواب پامیشه                           خونه رو در هم میبینه وای مامانی فرشا کجاس؟                         پرده چرا رو زمینه؟ بیا پایین از اون بالا                              رفتی چرا تو پنجره؟ میخوای بری توی حیاط   &...
4 اسفند 1390

سفر به ترکیه (استانبول)

شهریور 88 یه سفر به ترکیه داشتیم استانبول شهر بسیار زیباییست که نیمی از آن در قاره آسیا و نیم دیگر آن در قاره اروپا قرار دارد در قلب استانبول تنگه بسفر قرار دارد که محل تلاقی دو دریای سیاه ومرمره میباشد کشتیهای زیادی در اطراف استانبول هستند که کار جابجایی توریستها و بازدید از تنگه بسفر را به عهده دارند که البته ما هم با توری که رفته بودیم از تنگه بسفر دیدن کردیم و از کشتی سواری و هوای عالی آن لذت بردیم در اطراف استانبول جزایر نه گانه وجود دارد که به جزایر شاهزادگان معروف است مهمترین این جزیره ها جزیره بیوک آدا میباشد بیوک آدا جزیره بسیار زیبایی است با ویلاهای زیبا ودیدنی که با همان تور کشتی مسافران از این جزیره هم دیدن می...
26 بهمن 1390

میلاد بهانه خلقت مبارک

به صبح هفده شهر ربیع از مطلع عزت عیان شد طالع مسعود ختم مرسلین آمد چو خورشید جلال احمدی تابید در عالم ز ایزد بر جمال او هزاران آفرین آمد میلاد نبی اکرم محمد مصطفی (ص) و صادق آل عبا (ع) بر عاشقان اهل بیت مبارک باد. ...
21 بهمن 1390

مورچه و دوستش

مورچه داره میبافه با نخ زرد و یشمی برای دوست خوبش یه شال گرم پشمی ریخته کنار دستش صد تا کلاف کاموا   مورچه میگه خدایا تموم میشه تا فردا؟ زرافه دوست مورچه   فردا میشه سه سالش هر چی براش می بافه تموم نمیشه شالش ...
12 بهمن 1390

پیش به سوی پیش دبستانی

من یک سال بزرگ تر شدم و به پیش دبستانی رفتم انقدر دوست داشتم به مدرسه برم که مامان منو یک سال زود تر به مدرسه برد تا ثبت نام کنه اما مدر سه قبول نکردن و من مجبور شدم یک سال دیگه صبر کنم تا بتونم به پیش دبستانی برم. شبی که قرار بود صبحش به مدرسه برم تا صبح از ذوقم خواب مدرسه رو می دیدم صبح شد و همراه مامان و بابا به مدرسه رفتیم مدرسه جشن بزرگی برای بچه ها ترتیب داده بودند بوی اسفند همه جا پیچیده بود جلوی در پر بود از بادکنک های رنگارنگ خانمی جلوی در ایستاده بود و بچه ها رو از زیر قران رد میکرد و یک نفر هم فیلم برداری میکرد که البته اون فیلمو هیچ وقت به ما ندادند خلاصه روز اول خیلی به ما خوش گذشت مد...
22 دی 1390

یک عدد نگار تکواندو کار

جشن بزرگ ارتقای کمر بند که با حضور تکواندو کاران تیم ملی مثل آرش میر اسماعیلی برگزار شد اینجا مدیر مدرسه در حال بستن کمربند زرد نگاره اینم گواهینامه تکواندوی نگار نگار وعلی در جشن تکواندو   ...
12 دی 1390